NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ

این روزها عده ای که دلشان در زلف غرب وبویژه آمریکای جنایتکار گره خورده است، تنها راه رابطه با شمر زمانه را در تحریف عاشورا و زیر سئوال بردن مبانی اساسی فرهنگ حسینی می دانند و در این میان متاسفانه برخی در داخل هم دانسته یا ندانسته همان مشی را دنبال می کنند غافل از اینکه اگر قیام عاشورا تحریف شود، تنها فرهنگی که لزوما برای پذیرفتن باقی می مان؛ همسفرگی و هم مکتبی با شمر زمانه است.

به گزارش بی‌باک، «فرانسیس فوکویاما» در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویّت شیعه» می‌گوید: شیعه، پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده‌ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ. فوکویاما بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی می‌کند. وی معتقد است شیعه بُعد سومی هم دارد که اهمیّتش بسیار است. او می‌گوید: این پرنده، زرهی به نام ولایت‌پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین می‌برند، بیش‌تر می‌شود...

فوکویاما، مهندسی معکوسی را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان طراحی می‌کند و می‌نویسد: مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمی‌توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی این‌ها را به رفاه‌طلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعه شیعه رخت بر می‌بندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.

حجت الاسلام و المسلمین روانبخش عضو هئیت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) معتقد است که عده ای برای ارتباط با آمریکا دانسته یا ندانسته سعی می نمایند تا عاشورا را تحریف کنند. وی در این زمینه اینچنین شرح می دهد: برخی تصور می‌کنند که اندیشمندان و نظریه پردازان سکولار، به راحتی از کنار این سخنان فوکویاما گذشته اند و این نظریه به فراموشی سپرده شده است. هرگز! بی‌تردید از همان روزی که این نظریه بر روی گیشه این نظریه پردازان قرار گرفته، هزاران ساعت در‌باره آن به تبادل نظر پرداخته و در سال‌های گذشته همواره در آزمایشگاه عینی جوامع ایران و عراق و لبنان و... آن را آزموده‌اند. نتیجه آزمایش‌ها صحت نظریه فوکویاما را تایید می‌کند. از این رو در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان که سیاست و فرهنگ جولانگاه سکولارها بود، عاشورازدایی را در دستور کار خود قرار دادند و با مقالات و تحلیل هایشان، امام حسین(ع) را خشونت طلب و حرّبن یزید ریاحی را صلح طلب نامیدند! و اکبر گنجی با کمال بی‌شرمی نوشت که کشته شدن امام حسین(ع) نتیجه خشونت‌های جدّش در جنگ بدر بود!(مقاله خون به خون شستن محال آمد محال) و در فتنه 88 نیز که خطر عاشوراییان آن‌ها را تهدید می‌کرد، خواستند از عاشورا و پرچم امام حسین(ع) انتقام بگیرند که با پاسخ عاشورایی مردم ایران مواجه شدند. خروش 9 دی، انقلاب اسلامی را برای مدت‌ها بیمه کرد و جریان فتنه را در پیشگاه ملت برای همیشه منفور ساخت.

اکنون در دولت تدبیر و امید که قرار بود مشی اعتدال را بر گزیند، دوباره جریان فتنه و به اصطلاح اصلاحات بعضاً در عرصه فرهنگ و سیاست میدان دار شده اند ولی درس‌های برگرفته از تاریخ گذشته به آن‌ها می‌گوید باز هم مشکل، همان انتظار و عاشوراست. مجتبی واحدی، سردبیر فراری روزنامه آفتاب یزد، در مصاحبه با گویانیوز می‌گوید : " بهترین راه مبارزه با جمهوری اسلامی، گرفتن سلاح عاشورا از نظام است و بخواهیم یا نخواهیم جمعیت کثیری از ایرانیان ارادت خاصی به امام حسین(ع) داشته و عاشورا برای آنان تقدس دارد." ولی این بار باید مراقب بود و نباید به صورت مستقیم در مصاف عاشورا رفت که مورد لعن و نفرین ملت عاشورایی قرار گرفت. در استراتژی عاشورازدایی؛ بهترین تاکتیک، حفظ قالب عاشورا و تغییر محتوای آن است؛ باید در مراسم عاشورا شرکت کرد و عاشوراییان را نیز ستود ولی به تدریج و به صورت کاملا نامرئی، عاشورا را از درون تهی ساخت و هویت عاشورا را تغییر داد. به عبارت دیگر؛ بهترین روش، تحریف عاشوراست، به این گونه که هدف عاشورا و قیام امام حسین(ع) را به گونه دیگری نشان داد.

در شرایط کنونی برای تایید استراتژی دولت یازدهم مبنی برمذاکره با امریکا که مقام معظم رهبری اعلام عدم خوش‌بینی به آن کرده اند، احتمالا جریان طرفدار مذاکره که مذاکرات را بی‌حاصل یافته،‌ به این نتیجه رسیده است که باید سطح مذاکرات را به سطح سران افزایش داد تا به خیال خود بتوانند مذاکرات را از بن بست خارج کنند و نتیجه مذاکرات به بازگشایی سفارت امریکا در تهران و عادی سازی روابط با امریکا بینجامد. از آن‌جایی که پیام عاشورا ایستادگی و مقاومت تا پای جان و تسلیم ناپذیری در برابر فشار دشمن است و ملت عاشورایی ممکن است در برابر این‌گونه تحرکات انفعالی بایستند، جریان طرفدار مذاکره مستقیم با امریکا سعی کرده همان استراتژی تغییر هویت عاشورا و تحریف آن حقیقت عظیم را در دستور کار قرار دهد و این‌گونه وانمود کنند که امام حسین(ع) هم به دنبال مذاکره و تعامل بوده است، و چه بسا کسانی نیز ناخواسته و ناآگاهانه در این پازل نقش آفرینی کنند.

1. آقای رئیس جمهور در زنجان در آستانه محرّم می‌گوید: " درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد."

2. به دنبال این اظهارات، مقاله‌ای از مغز متفکر اصلاحات- سعید حجاریان- در روزنامه اصلاح‌طلب آرمان تحت عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» منتشر می‌شود که در آن آمده است: " در فرهنگ اربعین، حفظ نظام اصل است و دیدگاه‌های معتقد به بقا و توسعه نظام رشد می‌کند و گسترش می‌یابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهت‌گیری حرکت‌ها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت". به عبارتی امروز آن‌چه ملاک عمل است، حرکت عقلانی بعد از عاشوراست نه حرکت عاشورایی. بنابر‌این اگر هم به فرض، درس عاشورا مذاکره نبوده است، درس اربعین حرکت بر اساس عقلانیت است که امروز باید الگوی عاشوراییان قرار گیرد و در حرکت عقلانی، مذاکره و تعامل در دستور کار قرار می‌گیرد.

3. عضو مجمع روحانیون مبارز در یزد می‌گوید: اصلا امام حسین(ع) به دنبال حکومت نبود و امام(ره) هم به دنبال حکومت نبود؛ ایشان پس از انقلاب به قم رفت ولی عده‌ای با تصویب ولایت فقیه او را به تهران برگرداندند و گرفتار کردند.

4. شگفت‌انگیز‌تر این‌که هفته نامه حریم امام(ره) که متعلق به آستان مقدس امام خمینی(ره) است، شماره 141 خود را با عنوان «فرهنگ عاشورا در زمانه صلح» به همین موضوع اختصاص داده با تصویر معنا داری روی جلد که از میان دست عاشورایی که نماد مقاومت و ایستادگی است، کبوتران صلح را به پرواز درآورده و بخش دوم واژه عاشورا "شورا" را با خط سفید نوشته است. در این شماره مطالب به گونه‌ای تنظیم شده است که برداشت خواننده همان باشد که تنظیم کنندگان به دنبال آن هستند. اولین بخش این نشریه پس از یادداشت سردبیر به تحلیل احسان شریعتی اختصاص یافته که با استفاده از اندیشه‌های پدرش دکتر شریعتی صورت گرفته است. وی ابتدا با نقل خاطره‌ای از دیدار خود با امام(ره) این‌گونه گزارش می‌دهد که امام(ره) درباره مخالفت‌هایی که با دکتر شریعتی در حوزه می‌شد، کمی شرح دادند و گفتند که ایشان چگونه سعی می‌کردند خنثی کنند یا این تنش‌ها را آرام کنند. وی سپس از قول داماد امام(ره) یعنی مرحوم اشراقی نقل می‌کند که کتاب‌های شریعتی را برای امام می‌خواندند و ایشان کاملا اشراف داشتند و بیت ایشان و ایشان به آثار دکتر علاقه‌مند بودند.

نکته‌ای که در هیچ کجا ثبت نشده و از قضا آن‌چه به دست آمده برخلاف چنین اظهاراتی است و نظرامام(ره) درباره دکتر شریعتی از نامه ایشان به دانشجویان معلوم می‌شود. امام(ره) در پاسخ به دانشجویانی که شهادت دکتر شریعتی را به ایشان تسلیت گفته بودند، حتی حاضر به استفاده از کلمه مرحوم نشده و به جای آن از واژه "فقد" استفاده کرده است.(صحیفه نور، ج‏3، ص 208)

وی درباره امامت و حکومت در اسلام به نوعی تحلیل سکولاریستی می‌پردازد و می‌گوید: از دکتر شریعتی پرسیدم آیا امامت در تشیّع همان حکومت است؟ ایشان می‌گفت نه. اصلا امامت به دنبال رهبری فکری جامعه است و نه حکومت گرفتن. به همین دلیل امام جعفر صادق هنگامی که رژیم عوض می‌شود، نمی‌رود با حکومت جدید یعنی بنی‌العباس همکاری کند، با این که آن‌ها از علویون دعوت می‌کنند که بیایند رهبری را به دست بگیرند ولی ایشان نمی‌روند؛ چون اصولا هدفشان به دست گرفتن قدرت به هرقیمت بلکه هدفشان از دخالت در امر سیاسی همان رهبری فکری جامعه است."(حریم امام، ص 6، ستون چهارم)

احسان شریعتی سپس در پاسخ به این سوال که از منظر دکتر شریعتی استفاده از فرهنگ عاشورایی در زمان صلح چگونه است؟ می‌گوید: " در زمان صلح با توجه به محتوای آگاهی بخش و افشاگری که دارد، بیش‌تر با روش‌های پیامبرانه و مسالمت آمیز و معنوی می‌خواهید آن ارزش‌ها را ابلاغ و آن انحرافات را افشا کنید. در زمان صلح، ارزش‌های مسالمت آمیز یا حتی المقدور قانونی و اصلاحی و رفرمیستی استفاده می‌کنید ولی آن فرهنگ و ارزش‌ها و مبارزات همچنان وجود دارد، ولی روش فرق می‌کند. در زمان صلح روش ماندلا یا گاندی را به کار می‌برید.". (همان ص 7، ستون 3 ) وی حکمت علاقه زیاد ایرانیان به ماجرای عاشورا را از زبان برخی ایران شناسان این گونه توجیه می‌کند " حتی بعضی ایران شناسان گفته اند که شاید این مساله با سنت سیاوش و مساله جوانمردی که در ایران بوده پیوند دارد و این‌ها به امام حسین این نقش ویژه را داده.‌"(همان، ص‌6، ستون اول)
نکته زشت‌تر این که تحلیل وی درباره شهید بزرگوار جناب حرّ این گونه انجام می‌شود که " این شهید مثل انسان‌های عادی بوده و ما هم می‌توانیم خیلی ساده چنین انتخاب‌های درستی کنیم. اما آن حالت بت و تقدس و تصلبی که شهدا پیدا می‌کنند، موجب می‌شود که فقط به مظاهر بیرونی تبدیل شوند؛ یعنی نمادهای اماکن و قبرستان‌ها می‌شوند، از آن‌ها تجلیل می‌شود، برایشان گریه می‌کنیم و حالت تخدیر پیدا می‌کنیم که ببینیم هر ساله این ارزش‌ها گفته و تکرار می‌شود، در حالی که اصلا به محتوایش آگاهی وجود ندارد"(همان، ص 7، ستون 4)

به‌راستی آیا این گونه اظهارات که در این نشریه درج شده و برای خواص جامعه به ویژه علما و بزرگان به صورت رایگان توزیع می‌شود، چیزی جز تحریف عاشوراست؟

در پاسخ به این‌گونه اظهارات- هر چند پاسخ‌های منطقی و مستدلی داده شده است- بیان چند نکته خالی از فایده نیست:

1. در هیچ کجای جریان کربلا پیام مذاکره و تعامل دیده نمی‌شود بلکه همه جا و در همه حالات پیام مقاومت و ایستادگی بر روی اصول و عدم عقب‌نشینی از مواضع است. امام حسین(ع) هیچ گاه به دنبال مذاکره با یزید و ابن زیاد نبود(الا و ان الدعی وابن الدعی قد رکزنی بین الذلة و السله؛ هیهات منا الذلة) و اگر چیزی درباره ملاقات با عمر سعد یا سخنرانی ایشان در میدان نبرد خطاب به لشکر عمر سعد ثبت شده است نیز در راستای وظیفه هدایتگری‌شان بوده که درصدد توجه دادن آن‌ها به وظایفشان و هشدار درباره خطر بزرگی بوده که در کمین آن‌ها قرار داشته است. به عنوان نمونه، امام(ع) پس از نصیحت کردن به عمر سعد به وی فرمود هرگز به گندم ری نخواهی رسید و می‌بینم که سرت را بالای نی می‌کنند و بچه‌های کوفه سنگش می‌زنند. در این دیدار هیچ گاه سخن از داد و ستد و مذاکره برد _ برد نیست و اصولا حضرت در هیچ کجا به دنبال مذاکره و تعامل با خاندان بنی امیه نبوده است؛ نه مذاکره برد - برد و نه برد _باخت.

2. اظهارات احسان شریعتی به نقل از پدرش نیز نشان از نشناختن حقایق دین است. امامت فقط به معنای هدایت مردم در امور دینی نیست بلکه حکومت را هم شامل می‌شود. اگر امامت به معنای رهبری فکری جامعه بود که حضرت ابراهیم(ع) هدایت فکری جامعه را بر عهده داشت؛ چرا خداوند او را پس از امتحانات متعدد به مقام امامت رساند؟ آیا پیامبر اکرم(ص) فقط رهبری فکری جامعه را بر عهده داشت یا در مدینه حکومت تشکیل داد و آیا ماجرای نصب امیر المومنین(ع) در غدیر توسط پیامبر تنها برای هدایت فکری جامعه بود؟! اگر چنین بود که مخالفت‌های صورت گرفته نسبت به آن بی‌معنا می‌شود. خلفای ثلاثه با رهبری فکری امام علی(ع) مخالفتی نداشتند بلکه گهگاهی از مشاوره‌های ایشان نیز بهره می‌گرفتند؛ مشکل اصلی در رهبری سیاسی بود.

3. این ادعا که حضرت امام(ره) نیز به دنبال حکومت نبوده اند، انکار بدیهیات است. یک مراجعه کوتاه به سخنان حضرت امام(ره) در صحیفه نور می‌تواند این گونه ادعاها را ابطال کند و گویاترین جمله امام(ره) در اولین سخنرانی خودشان در بهشت زهرا را همه مردم بارها شنیده اند که " من دولت تعیین می‌کنم، من تو دهن این دولت می‌زنم. من به پشتیبانى این ملت دولت تعیین مى‏کنم!(صحیفه نور ج 6 ص 16). امام(ره) می‌فرمایند: " رسول خدایى که سال هاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسى ایجاد کرد براى این که عدالت ایجاد بشود. "(همان، ج‏20، ص 117). امام(ره) ایشان با اظهار تاسف از اتفاق‌های صدر اسلام با لحنی غصه ناک، دردمندانه می‌گوید:" اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید، حکومتْ حکومت اسلامى باشد، حاکمْ حاکم منتخَبِ منصوبْ مِنْ قِبَلِ اللَّه تعالى باشد، آن وقت مردم مى‏فهمیدند که اسلام چیست و معنى حکومت اسلامى چیست. مع الأسف بعد از رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- منحرف کردند مردم را از آن چیزى که پیغمبر امر فرموده بود. و اکتفا به انحراف در زمان خود هم نبود بلکه زمینه فراهم کردند از براى این‌که تا آخر نشود یک حکومت اسلامى تشکیل بشود.(صحیفه نور، ج‏2، ص 359)

4. آن چه در باره گریه بر سید الشهدا و تخدیر بودن آن برای انسان‌ها ذکر کرده است، از سوی پدرش نیز مطرح می‌شد که آن روزها حضرت امام(ره) به صورت غیر مستقیم پاسخ داده اند؛ از جمله فرموده اند:" این گریه‏ ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را؛ این ذکر مصیبت‌ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید براى یک شهیدى که از دستمان مى‏رود عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانى کنیم، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران مى‏کنند، دیگران فریاد مى‏زنند وقتى یکى از آن‌ها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبى یکى کشته بشود، میتینگ‌ها مى‏دهند؛ فریادها مى‏کنند. این یک میتینگ و فریادى است براى احیاى مکتب سید الشهدا. و این‌ها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل. همین گریه‏ ها نگه داشته این مکتب را تا این‌جا و همین نوحه سرایى‏ ها، همین‌هاست که ما را زنده نگه داشته، همین‌هاست که این نهضت را پیش برده، اگر سید الشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمى‏برد، سید الشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا. همه جا محضر سید الشهدا است، همه منبرها محضر سید الشهدا است، همه محراب‌ها از سید الشهدااست. اگر سید الشهدا نبود، یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را مَنْسى‏ کرده بودند. اگر نسیان نشده بود."(صحیفه نور، ج‏8، ص 528) " باید این نکته هم به مردم گفته بشود، تذکر داده بشود، که آقا قضیه روضه خوانى قضیه این نیست که من یک چیزى بگویم و یکى هم گریه کند، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه این حفظ شده، حتى «تَباکى»"(همان، ص 529)

به هرحال از آن جایی که نهضت عاشورا به الگویی برای همه آزادگان جهان تبدیل شده و استکبار جهانی را امروز نیز در یمن و لبنان و غزه با چالش‌های اساسی مواجه کرده و در داخل ایران هم با همین الگو و با شعار حسینی به پیش می‌تازند، دشمن درصدد آن است این فرهنگ را از ما گرفته یا به نحوی در آن تصرف کند که با حفظ قالب، ماهیت و محتوای آن را تغییر دهد. گزارشی که در عاشورای حسینی در سال 57 توسط روزنامه ساینس مانیتور از این واقعه انجام شد، خواندنی است: موج عظیم مردم، در خیابان‌های پایتخت به حرکت درآمده بود و غریو فریادشان، از هر گلوله و بمبی رساتر بود. همه یک شعار می‌دادند: «شاه باید برود».
ولی متاسفانه اقداماتی که در زمان حاضر در این رابطه در حال انجام است، دشمنان را دلشاد و امیدوار کرده؛ به طوری که سایت اسپانیایی اینفورنیوز می‌نویسد " اقدامات... روز به روز بیش‌تر از استراتژی خمینی برای صدور انقلاب به جهان فاصله می‌گیرد. او در یک توافق پنهانی با واشنگتن و بروکسل پذیرفته که به رویای صدور انقلاب پایان دهد."


[ جمعه 93/9/7 ] [ 2:57 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 2367
بازدید دیروز: 3500
کل بازدیدها: 5694779